Here is the list of places represented/mentioned in the Persian epic poem Shāhnāma by Ferdowsi:
Irān and Turān
- Amol[1]
 - Kābol[2]
 - Zabolestān[3]
 - Balkh[4]
 - Estakhr[5]
 - Madāyen[6]
 - Tamishah[7]
 - Sistān[8]
 - Nimruz[9]
 - Herāt
 - Bost[10]
 - Kunduz
 - Ghazni
 - Bāmyān[11]
 - Kandahār[12]
 - Merv[13]
 - Zibad[14]
 - Gharchagān[15]
 - Tāleqān[16]
 - Fāryāb[16]
 - Bokhārā[17]
 - Kashmir[18]
 - Andarāb[16]
 - Panjhir[11]
 - Termez[19]
 - Khatlan[20]
 - Badakhshān[21]
 - Gowzgānān[22]
 - Azarābādgān[23]
 - Pārs[5]
 - Ahvāz[12]
 - Rey[24]
 - Damghan[25]
 - Moolian[21]
 - Soghd[26]
 - Māy[2]
 - Margh[2]
 - Ermān[27]
 - Alānān[28]
 - Ghannoj[10]
 - Baghdad[29]
 - Baytolmoghaddas/Dez Hookht Kang[30]
 - Tātār
 - Toor[31]
 - Danbar/Danbal[32]
 - Dahestān[33]
 - Roodābad[34]
 - Sāri[35]
 - Sebenjab/Sepijab[36]
 - Sagsār[37]
 - Shir[34]
 - Shirkhān[38]
 - Terāz[39]
 - Toos[40]
 - Kermān
 - Gorzbān[41]
 - Gorgān[33]
 - Goorāb/Goorābad/Goorābe[42]
 - Māvaronnahr[43]
 - Ardabil[44]
 - Esfahān[45]
 - Khorāsān
 - Khazar[46]
 - Samarghand[47]
 - Gilān[48]
 - Makrān[49]
 - Neshāboor[50]
 - Gorganj[51]
 - Jahrom[52]
 - Halab[53]
 - Iraq[54]
 - Daylam[55]
 - Ram Ardashir[56]
 - Gundishapur[57]
 - Samangan[58] (not to be confused with today Samangan Province)
 - Siavashgerd[59]
 - Khotan[60]
 
Plains
- Dasht-e Sovārān-e Neyze-gozār[61]
 - Dasht-e Ghahtān[62]
 - Dasht-e Gordān[63]
 - Dasht-e Yalān[64]
 
Mounts
Rivers
Other
See also
References
- ↑ از آمل گذر سوی تمیشه کرد / نشست اندر آن نامور بیشه کرد
 - 1 2 3 سوی کشور هندوان کرد رای / سوی کابل و دنبر و مرغ و مای
 - ↑ یکایک سوی زابلستان شوید / از ایدر به نزدیک دستان شوید
 - ↑ آنجا به بلخ اندر آمد سپاه / جهان شد ز تاراج و کشتن سیاه
 - 1 2 همی رفت شادان به اصطخر پارس / که اصطخر بد بر زمین فخر پارس
 - ↑ کنون از مداین سخن نو کنم / صفتهای ایوان خسرو کنم
 - ↑ از آمل گذر سوی تمیشه کرد / نشست اندر آن نامور بیشه کرد
 - ↑ سوی سیستان رفت باید کنون / به کار آوری زور و بند و فسون
 - ↑ پس آگاهی آمد سوی نیمروز / به نزدیک سالار گیتی فروز
 - 1 2 ز قَنُّوج تا مرز کاولستان / همان تا در بُست و زاولستان
 - 1 2 دگر پنجهیر و در بامیان / سر مرز ایران و جای کیان
 - 1 2 که باشد که پیوند سام سوار / نخواهد ز اهواز تا قندهار
 - ↑ بدینسان بیامد به نزدیک مرو / نپرد بدان گونه پران تذرو
 - ↑ سپهدار ایران به زیبد رسید / از اندیشه کردن دلش بردمید
 - ↑ شه غرچگان بود برسان شیر / کجا ژنده پیل آوریدی بزیر
 - 1 2 3 دگر طالقان شهر تا فاریاب / همیدون در بلخ تا اندرآب
 - ↑ تیزی روانش مدارا گزید / دلش رای رزم بخارا گزید
 - ↑ ستارهشناسان و کنداوران / ز کشمیر و کابل گزیده سران
 - ↑ ز سومان و ترمذ و ویسه گرد / سپاهی برآمد ز هر سوی گرد
 - 1 2 سپاهی بیامد بدین سان ز چین / ز سقلاب و ختلان و توران زمین
 - 1 2 دگر مولیان تا در بدخشان / همینست ازین پادشاهی نشان
 - ↑ دگر گوزگانان فرخنده جای / نهادست نامش جهان کدخدای
 - ↑ همی تاز تا آذر آبادگان / به جای بزرگان و آزادگان
 - ↑ نخست از ری آمد سپاه اندکی / که شد با سپاه سکندر یکی
 - ↑ برفتند ترکان ز پیش مغان / کشیدند لشگر سوی دامغان
 - ↑ همیدون برو تا در سغد نیز / نجوید کسی پادشاهی به چیز
 - ↑ کسانی که از شهر ارمان شدند / به کینه سُوی زاولستان شدند
 - ↑ کشیدند لَشکر به دشت نبرد / الانان و دریا پسِ پشت کرد
 - ↑ دگر منزل آن شاه آزاد مرد / لب دِجله و شهر بغداد کرد
 - ↑  به خشکی رسیدند سر کینه جوی / به بیتالمقدس نِهادند روی
که بر پهلَوانی زبان راندند / همی «کَنگْ دِزْ هوخْتَ»ش خواندند - ↑ ز رودابد و شیر تا مرز تور / ازآن بخش گیتی بنزدیک و دور
 - ↑ همه کاول و دنبر و مای و هند / ز دریای چین تا به دریای سند
 - 1 2 دهستان و گرگان همه زیر نعل / بکوبید و زِ خون کنید آب لعل
 - 1 2 ز رودابد و شیر تا مرز تور / ازآن بخش گیتی بنزدیک و دور
 - 1 2 ز دریای گیلان چُن ابر سیاه / دُمادُم به ساری رسیده سپاه
 - ↑ یکی لَشکری ساخت افراسیاب / ز دشت سپیجاب تا رود آب
 - ↑ نه سگسار ماند نه مازندران / زَمین را بشوید به گرز گران
 - ↑ همی راند زین گونه تا شیرخوان / جهان را چُن این بشنوی پیر خوان
 - ↑ شدند اندر ایوان بتان طراز / نشستند با ماه و گفتند راز
 - ↑ چو از دشت بنشست آوای کوس / بفرمود تا پیش او رفت طوس
 - ↑ بشد قارن و موبد و مرزبان / سپاهی ز بامین و ز گرزبان
 - ↑ به گورابه اندرنهادند روی / همه راه شادان و با گفتوگوی
 - ↑ ز خرگاه تا ماورالنّهر بر / که جیحون میانجیست اندرگذر
 - ↑ دو فرزند ما را کنون با دو خیل / بباید شدن تا در اردبیل
 - ↑ بدو گفت: از ایدر برو بالصفهان / همه راه تازان بنزد مِهان
 - ↑ همه باژ کشور سراسر بخواه / بگستر به مرز خزر در سپاه
 - ↑ بخارا و سغد و سمرقند و چاج / سپنجاب و آن کشور و تخت عاج
 - ↑ هم از پَهْلَوِ پارس و کوج و بلوج / ز گیلان جنگی و دشت سَروج
 - ↑ از ایران بشد تا به توران و چین / گذر کرد از آن پس به مکران زمین
 - ↑ به مرو و نشابور و بلخ و هری / فرستاد بر هر سوی لشکری
 - ↑ به رزم اندرون شیده برگشت ازوی / سوی شهر گرگانج بنهاد روی
 - ↑ جهاندار به جهرم رسید / که آنجا بدی گنجها را کلید
 - ↑ تو زایدر برو تا حلب چارهجوی / سپه را جز از جنگ چیزی مگوی
 - ↑ سپه برگرفت از عراق و براند / به رومی همی نام یزدان بخواند!
 - ↑ ز گیل و ز دیلم بیامد سپاه / همی گرد لشکر برآمد به ماه!
 - ↑ چو رام اردشیرست شهری دگر / کزو بر سوی پارس کردم گذر
 - ↑ کجا گند شاپور خواندی وُرا / جزین نام نامی نراندی وُرا
 - ↑ غمی گشت چون بارگی را نیافت / سراسیمه سوی سمنگان شتافت
 - ↑ سیاوخشگرد نهادند نام / جهانی از آن شارستان شادکام
 - ↑ روارو چُنین تا به چین و ختن / سپردند شاهی بدان انجمن
 - ↑ یکی مرد بود اندران روزگار / ز دشت سُواران نیزهگزار
 - ↑ گر از دشت قحطان سگ مارگیر / شود مغ ببایدش کشتن به تیر
 - ↑ که گر پادشا دیده خواهد ز من / وُگر دشت گردان و تخت یمن
 - ↑ چو ایران و دشت یلان و یمن / به ایرج دهد، روم و خاور به من
 - ↑ بیاورد ضحاک را چون نوند / به کوه دماوند کردش ببند
 - ↑ ببردش دمان تا به البرز کوه / که بودش بدانجا کنام و گروه
 - ↑ وزانجا به جیحون نهادند روی / خلیده دل و با غم و گفتوگوی
 - ↑ بیامد چنان تا لب هیرمند / همه دل پر از باد و لب پر ز پند
 - ↑ همه مرزها کرد بیتار و پود / همی رفت پیروز تا کاسهرود
 - ↑  به اروند رود اندرآورد روی / چُنان چون بود شاه دیهیم جوی
اگر پهلَوانی ندانی زبان / به تازی تو اروند را دِجله خوان - ↑ وزین مرز تا پیش دریای چین / همی نام بردند شهر و زمین
 - ↑ همی رو چنین تا سر مرز هند / وزانجا گذر کن به دریای سند
 - ↑ یکی نامداری ز مازندران / به گردن برآورده گرز گران
 - ↑ به پیش اندرون شهر هاماوران / به هر کشوری در سپاهی گران
 - 1 2 که رستم به مصر و به بربر چه کرد / بران شهریاران به روز نبرد
 - ↑ شه بربرستان بیاراست جنگ / زمانه دگرگونه تر شد به رنگ
 - ↑ چو آمد به نزدیک شهر هروم / سرافراز با نامداران روم
 - ↑ خردمند و روشندل و پاکتن / بیامد بر سرو شاه یمن
 - ↑ چو پیران بیامد ز هند و ز چین / سخن رفت زان شهر با آفرین
 - ↑ زنی بود در اندلس شهریار / خردمند و با لشکری بیشمار
 - ↑ سکندر سپه سوی بابل کشید / ز گرد سپه شد هوا ناپدید
 - ↑ سپاهی ز رومی و از قادسی، / ز بحرین و از کُرد و از پارسی
 - ↑ مرآن خانه را داشتندی چنان / که مر مکه را تازیان این زمان
 - ↑ و زآن جایگه شاد لشکر براند / به جدّه درآمد فراوان نماند
 - ↑ به بالای سروست با زور پیل / به بخشش بکردار دریای نیل
 - ↑ چو نزدیکی گرگساران رسید / یکایک ز دورش سپهبد بدید
 - ↑ یکی با گهر مرد با گنج و نام / درفشی برافراخت از مصر و شام
 
    This article is issued from Wikipedia. The text is licensed under Creative Commons - Attribution - Sharealike. Additional terms may apply for the media files.



.png.webp)